تنها

ساخت وبلاگ
سلام خوبی؟چرا هیچ خبری ازت نیست واقعا" فراموش کردی منا که هیچ حرکتی نمیکنی....من امسال تموم بشه دیگه راه برگشت نداری....تا آخر امسال ۱۴۰۲ منتظرتم ....چون کلی باهات حرف دارم.....چون مثل تو غرور ندارم.وقتی نیاز دارم به بودنت بی تفاوتی بهم و خبری نمیدی.‌.بودن من اهمیتی نداره....کسی تو زندگیم نیومده ولی با این کارت کاری میکنی متنفر بشم...فراموش کنم...چرا اینجوری شدی تو....با توام...آره خود تو....ساکت نباش بنویس...آسمون زمین نمیاد..یا زمین آسمون....نوبت منم میشه شک نکن...میدونم نمیایی...از خودت اراده نداری....بیای هم باز مثل قبل منو اذیت میکنی میری...اینو بدون پات وایسادم ولی دیگه میخوام زندگی کنم...نمیخوام آرامشم بهم بخوره...اعصابم الکی خراب بشه.....واست آرزو خوشبختی میکنم...هرکی ام به من و خانواده ام توهین کرد و قضاوت کرد واگذار به خدا میکنم....خدا بلده چطوری ادب کنه...من دیگه سراغتو نمیگیرم...به سلامت....از خودت و دور ورت قشنگ خبر دارم میدونم چه خبره....بعد امسال خودت میفهمی چه خبره....رو دنده لج می افتم از اسفند امسال...که تموم بشه یعنی ۱۴۰۲ تموم شد.....از سگ کمترم سراغتو بگیرم....میرم سراغ زندگیم...آیندما درست میکنم... تا همه حسرت بخورن....بالاخره یکی هست تو ایم دنیا با من باشه بسازیم زندگیمونا.....وقتی سمتم نمیای یعنی باید من برم دنبال کارم...بیا پس بگو من اشتباه میکنم ...اگر نیایی....دیگه نمیخوام توگذشته باشم...میسازمش قشنگ و عالی....چون از حس و حال و تنهایی دارم عصبی میشم...حقمون نیست زندگی کنیم...وقتی تو نیایی آیندمونا بسازیم...پیدا میشه کسی که حالمو اوکی کنه..به قل رفیقم نباشی هستن...نسازی ساختن ویرانی را آباد....خدانگهدارت تا ابد...یاعلی تنها...
ما را در سایت تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zzeneo بازدید : 14 تاريخ : شنبه 12 اسفند 1402 ساعت: 12:42

حرف زیاد دارم ولی خب حوصله حرف زدن با کسی مثل تو را ندارم...برات ارزش قائل بودم ولی تو برام هیچ ارزشی قائل نبودی...دیگه سراغمو نگیر...میخوام همه چیزما از اول بسازم واسه همین دارم خراب میکنم هرچی ازت هست و دارم تو ذهنم....باید خراب بشه تا از اول ساخته بشم...اینا بدون بخشیدمت و ولی فراموش نکردم باهام چیکار کردی....بقیه آدمهایی که دخالت کردن حواله کردم به خدا...‌تورفتی چند سال روحی شکنجه شدم...همینقدر بدون دکتر اعصاب و مغز رفتم تازه دارم خوب میشم آخراشه....الآن خیلی وقته به این نتیجه رسیدم که برام تموم شدی...چون خیلی فرقها داریم باهم...من و تو و خانواده ها....واسه همین دیگه دنبال این نیستم بدونم سمت تو چه خبری هست....چون این همه سال سکوتت یعنی رفتن و تموم شدن...منم تموم گردم هرچی که بوده....خیلی چرا ها تو ذهنمه...چرا بازیم دادی.... چرا بهم بی احترامی کردید....به منی که صداقت داشتم....ولی خب هرکسی یه ذاتی داره....شما ها هم......... همینقدر بدون زندگیم قراره جوری بشه گه خوب و عالیه برام‌...و خدا برام قراره قشنگش کنه....تو این زندگی و دل جایی نداری....خودت رفتی و منم تموم گردم همه چی را....برات از خدا میخوام خودش زندگیتا درست کنه...موفق باشی من اهل نفرین کردن نیستم مثل مادرت یا پدرت وبرادرت که فوش دادن....چون ذاتم اینجوری نیست...همیشه قرار نیست همه چی خوب پیش بره...بعضی مواقع باید تموم گرد تا درست بشه...منم تموم میکنم.....حرفی دیگه ندارم...یاعلیدیگه اینجا هیچوقت نمیام و دلیلی ام ندارم بیام...چون زندگی من ربطی به اینجا و کسی نداره...هرکسی با لیاقتش روبرو میشه.... و اعمال و رفتارش که داره براش تعیین کننده اس...منم خدا برام قشنگش میکنه...خدانگهدار تا ابد....برچسب‌ها: تا ابد رفتم , میخ تنها...
ما را در سایت تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zzeneo بازدید : 11 تاريخ : شنبه 12 اسفند 1402 ساعت: 12:42